تذکّر
این نکته نیز به جا است که از ابتدای سیر و سلوک تا آخرین مرحلۀ آن، ملازمت سالک
با احکام شرع مقدّس، الزامی و واجب است. و عدم تبعیّت از احکام شرعی، حتّي به
اندازۀ سر سوزنی برای سالک- در هر مرحله و مرتبهای که باشد- مجاز نیست. هیچ سالکی
نمیتواند ادعا کند که در مرتبهای والاتر از پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و
سلم»یا ائمۀ طاهرین«سلام الله علیهم» قرار دارد؛ آن ذوات نورانی، تا آخرین لحظۀ
حیات شریف خود، مقیّد به انجام واجبات و ترک محرّمات و مکروهات بودهاند و نسبت به
عباداتی نظیر نماز، اهتمام جدّی میورزیدهاند. بنابراین سالک باید خداوند تعالی
را معلّم اخلاق خویش قرار دهد و با پیروی از حضرات معصومین«سلام الله علیهم»، از
تقدّس عمل به احکام شرعی در سلوک معنوی خود بهره گیرد.
اعراض
از نماز و یاد خداوند، علاوه بر آنکه سالک را از مدار سیر و سلوک خارج میسازد، در
دنیا یک زندگی همراه با عسرت و بدبختی نصیب او میکند و در آخرت نیز موجب میشود
چنین کسی کور وارد صف محشر شود.
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ
ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى»
[1]
بنابراین
اگر کسی ادعای سیر و سلوک داشته باشد، باید دید نسبت به نماز و سایر واجبات، چگونه
رفتاری دارد؟ اگر پایبندی به نماز ندارد و یا در این عبادت مهم، سستی به خرج میدهد،
معلوم میشود که از مدّعیان دروغین عرفان و سیر و سلوک است. و اگر امر واجبی همچون
نماز را علناً ترک کند و این خذلان خود را به مرتبهای که در سیر سلوک دارد نسبت
دهد، علاوه بر اینکه گناه بزرگی مرتکب شده است، در زمرۀ کفّار محسوب میشود.
«مَنْ تَرَكَ
الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَر» [2]
کافر
است کسي که نماز را عمداً ترک نمايد.
سیر
مختصری در سیرۀ اهل بیت«سلام الله علیهم» این نکته را برای اهل معرفت روشن میسازد
که هرچه مرتبه و مقام معنوی سالک بیشتر شود، تقیّد او نیز به ظواهر شرع مقدّس
افزایش خواهد یافت. همچنین سیرۀ مراجع تقلید و اساتید اخلاق و عرفان در گذشته و
حال، بیانگر رعایت کامل آداب شرعی توسّط آنان میباشد. استاد بزرگوار ما، امام
خميني«ره»، به ظواهر شرع و انجام واجبات و مستحبّات بسیار مقیّد بودند. حتّي ایشان
نسبت به انجام مستحبّات غير معروف نیز پايبندی داشتند، چه رسد به اقامۀ نماز اوّل
وقت، تهجّد، تلاوت قرآن، دعا و...، در برآوردن نياز تهيدستان بسیار مصر بودند تا
جائی که میگفتند: اگر به نياز مبرم كسي آگاهي يابيم، سزاوار است كه حتّي با فروش
عبای خود، در صدد برآوردن آن نیاز باشيم. آنچه او بدان شهرت يافته بود و به آن
پايبندي ميورزيد، دوري از محرمات و مکروهات بود. در این مجال ذکر یک خاطره از
ایشان، برای طالبان معرفت مفید خواهد بود.
روزي
امام خمینی«ره» با پريشاني و ناآرامي بر سر درس حاضر شدند و گفتند: امروز براي درس
و بحث نيامدهام، بلكه بر سر درس حاضر شدم تا شما را نصيحتي كنم. بعد فرمودند:
یکی از بزرگان در پی اعزام نمایندهای از سوی میرزای بزرگ شیرازی«ره» به یکی از
بلاد، به مرحوم میرزا نوشت: نمایندهای بفرستید که از علم، تقوا و عقل برخوردار
باشد. اگر چنین کسی یافت نشد، کسی را بفرستید که لااقل متّقی و عاقل باشد. و
اگرنه، دست كم بايد آن نماینده، عاقل باشد تا اسلام را با عقلش حفظ كند. سپس
اضافه کردند: من به شما میگویم اگر از علم و تقوای کافی برخوردار نیستید، از عقل
و فکر خود تبعیّت کنید تا حوزۀ مقدّسه حفظ شود. این ناآرامی و پریشانی حضرت
امام«ره» و صحبتهای آن روز ایشان، در اثر اطّلاع از غیبت یکی از طلاّب، درباره
يکي از مراجع تقلید، رخ داد. امام خميني«ره»پس از اين واقعه، بيمار شدند و چند روز
از تدریس و مباحثه ناتوان شدند. دليل اين همه، آن بود كه آن بزرگوار از ارتكاب
گناه تنفّر داشت و حتّي با شنیدن گناه دیگران به سختی بر میآشفت.
سیرۀ
استاد عظيم الشّأن ما، علامه طباطبائي«ره» نيز در پايبندي به ظواهر شرع، به گونهای
بود که همگان با اشاره او را به يكديگر نشان ميدادند. او در اخلاق، زير نظر
عارف كاملی همچون مرحوم آیت الله العظمي قاضي طباطبايي«ره»[3] رشد كرد و به مقام كشف و شهود رسيد، تا
جايي كه خود ميگويد: در عالم كشف، حوريهاي را ديدم كه جام شرابي از فردوس در
دست داشت، من بدو توجّهي نكردم، پس از سمت راست آمد و باز از او روي بر تافتم و
اين بار از سمت چپ آمد و چون به او توجّهي نكردم، نوميد برفت. مرحوم علامه
طباطبائی«ره»هنگام نقل اين روايت لبخندي زد و فرمود: هر گاه اين ماجرا را به خاطر
ميآورم، براي آن حوريه ناراحت ميشوم.
ديگر
استاد عاليمقام ما حضرت آیت الله العظمي بروجردی«ره» نیز در پايبندي به ظواهر
شرع، براي همۀ ما که شاگردان ایشان بودیم، سرمشق بودند. مرحوم آیت الله العظمي
بروجردی«ره»، هوي و هوس خويش را لگام زده بود و در طول هشت سالي كه من در دروس
ايشان حاضر شدم، حتّي يك نقيصۀ اخلاقي از ايشان مشاهده نکردم. آن بزرگمرد، پيوسته
شاگردان خویش را به ترك هوي و هوس، به ويژه دنيا طلبي و رياست طلبي سفارش ميكرد
و ميگفت: من قبلاً خود را براي اين زعامت و مرجعيّت آماده نكرده بودم و آن بر من،
باري گران است و اي كاش بر دوش من نهاده نميشد.
حاصل
سخن اینکه رکن اساسی سیر و سلوک، تقیّد به ظواهر شرع است. سالک باید همۀ واجبات را
به صورت دقیق بهجا آورد، محرمات را ترک نماید و از انجام اعمال مکروه، اجتناب
کند. در به جا آوردن مستحبّات نیز به قدر نشاط و به اندازهای که برای تحصیل و
کار او مضر نباشد، همّت ورزد. پايبندي به این دستورالعمل، از ابتدا تا آخرین مراحل
و مراتب سیر و سلوک، لازم و ضروری است و تخطّی از آن، تحت هیچ شرایطی جایز نمیباشد.
متأسّفانه در برخی فِرق به ظاهر اسلامی نظیر تصوّف، مطالبی
مطرح میشود که سنخیّت با مباني و احکام اسلام ندارد. چنین فرقههایی به نام عرفان
و سیر و سلوک، سالک را از صراط مستقیم منحرف میسازند و او را بر عدم رعایت صحیح
احکام شرعی ترغیب مینمایند. در آن مکاتب که به هیچ رو مورد تأیید دین اسلام
نیستند، افرادی به عنوان قطب طایفه از تقدّس ظاهری برخوردارند و با بیاهمیّت جلوهدادن
احکام اسلام، دیگران را به انجام اعمالی که از ناحیۀ دین صادر نشده است وادار میکنند
و از التزام به احکام شرعی دور میسازند.
ضربۀ بزرگتری که از سوی چنین فِرَقی بر پیکر دین وارد میشود،
اتّهامی است که بعضی آنان به علمای بزرگوار و مراجع تقلید گذشته و حال نسبت میدهند.
این افراد برای صحّه گذاشتن بر فرقه و اعتقادات خود و به جهت صحیح جلوه دادن اعمال
خویش در بین مردم، علمای تشیّع و مراجع تقلید را به عنوان حامیان تصوّف قلمداد میکنند
و از موقعیّت دینی و اجتماعی آنان در جهت نفوذ خود در بین مردم بهرهبرداری مینمایند.
بنابراین جوانان و اهل سیر و سلوک، باید با هوشیاری کامل، مانع شیوع این انحرافات
شوند.
پی نوشت ها:
[1]. طه / 124
[2]. بحارالانوار، ج 30، ص 673
[3]. آية الله سيد علي قاضي طباطبائي(۱۳۶۶-۱۲۸۲ه ق.) از
اساتيد مبرّز اخلاق و از شخصيتهای کمنظير در زمينه عرفان است که نقش برجستهای در تربيت معنوی عرفائی
همچون علامه طباطبائی«ره» داشتهاند.